از شادمانی تا موفقیت
جستجوی شـــادمانی، زندگی موفق و دوری از رنج خواسته هر انسانی است، اما در دنیایی که فقر، بیماری، تبعیـــض، فقدان، جنگ، درد و ناراحتی به شـــکل های مختلف خودنمایی می کند، چگونه می توان احســـاس شادمانی و موفقیت کرد؟ چگونه می توان دور از رنج ماند و زندگی با کیفیتی داشت؟ بسیاری از روان شناسان، جامعه شناسان و متفکران معتقدند که ریشه بیشتر نا خرسندی های انسان از درک ضعیف او از معنای وجودی و هدف غایی زندگی ناشـــی می شود. میزان درک انســـان از چرایی زندگی و علت وجودی خودش، سهم به ســـزایی در میزان شادمانی، احســـاس موفقیت، و تحمل رنج دارد. به عبارت دیگر، شادی هر انسانی با نوع نگاه او به زندگی آمیخته است.در تعریف شادمانی و موفقیت، سلسله مراتبی مطرح شده اســـت، که با توجه به ویژگی های هر ســـطح، مفهوم شـــادمانی و موفقیت تعاریف متفاوتی خواهد داشت. نکته جالب توجه این است که این مفاهیم در هر چهار سطح برای انسان لازم و مفید و برای سلامت جسمانی و روانی او ضروری است. به عبارت دیگر، سطوح پايين تر شـــادمانی و موفقیت نیز در نوع خود مهم اند و نباید نادیده یا کم اهمیت شمرده شوند؛ اما نکته مهم این است که دور نمای عمیق تری نســـبت به مفهوم شادمانی و موفقیت پیدا کنیم و اجازه دهیم سطوح پايين تر، پله ای برای رسیدن به سطوح بالاتر باشند، ولی راهنما و کنترل کننده ســـطوح بالاتر نباشـــند. اکنون با سلسله مراتب شادمانی و موفقیت آشنا می شویم:
شادمانی و موفقیت در سطح اول
شادمانی در سطح اول به واســـطه ارضای نیازهای جسمانی و مادی حاصل می شود. برای مثال خوردن یک غذای خوشمزه یا خرید یک اتومبیل گران قیمت. شادمانی در این سطح لازم است و به حفظ سلامت جسمانی، روانی، ادامه زندگی و رفاه می انجامد. اگر تنها دلیل شادمانی یک فرد جستجوی لذت های جسمانی و مادی باشـــد، به سرعت احساس شـــادمانی را از دست خواهد داد، چرا که شــادمانی حاصل شده از این طریق، یک باره ایجاد می گردد و سپس اثر آن به سرعت از بین می رود. به عبارتی این نوع شادی کم عمق و ناپایدار است. از آنجا که این لذت فقط متوجه خود ماست و به ما اجازه نمی دهد به کسی جز خودمان بیندیشیم، یک باره متوجه می شویم که در حال انباشتن و اندوختن هستیم و تسلیم لذت های جسمــانی و مادی شده ایم. پیامد این سبک زندگی، کســـالت، تنهایی و نگرانی برای از دســـت دادن اندوخته ها یا دســـت نیافتن به خواسته هاست. بدین ترتیب احساس خود ارزشمندی ضعیف و ضعیف تر شده و ً فرد به ســـمت بحران کشیده می شود. زیرا انسان اصولا برای چیزهای عمیق تر آفریده شده است.و بایستی پس از رسیدن به برخی نیازها و خواست های جسمانی و مادی به دنبال هدف هایی فراتر باشد. در این سطح موفقیت به معنای داشتن چیزهای زیبا و راحت و آسوده زندگی کردن است، البته داشتن چیزهای خوب و زندگی در آسایش و رفاه هیج اشکالی ندارد، اما اگر فرد به این سطح بسنده کند و تنها برای رسیدن به نیازهای این سطح احساس خوشـــحالی و موفقیت نماید، باور می کند که موفقیت برابر است با داشتن لباس های گرانبها، رانندگی با اتومبیل پر سرعت، زندگی در خانه پر زرق و برق و خوردن غذاهای متنوع و خوشمزه. با این نگاه و چنین تحلیلی از موفقیت هرگز نمی تـــوان قبول کرد که یک انســـان فقیر هم می تواند موفق باشـــد و در نتیجه چیزهایی نظیـــر ارزش و اهمیت خانواده، دوســـتی، تحصیل، اجتماع و ایمان از یاد خواهد رفت.
شادمانی و موفقیت در سطح دوم
شادمانی در این سطح ارضای منطقی تر نیازهاست. این نیازها به صورت میل به بهتر شـــدن، موفق بودن، باعث شگفتی دیگران شدن، محبوب و قدرتمند شدن اســـت. بی تردید اینها امیال بدی نیستند و حرکت به ســـمت آنها می تواند مفید باشـــد، زیرا مهارت های بیشتری را طلب می کند. برای مثال شما به عنوان یک دانشجو اگر بخواهید در کلاس موفق باشید ممکن است در رقابت سالم با دوستانتان شـــرکت کنید و این امر موجب پیشرفت شما در تحصیل شود. پس شادمانی با این هدف تناقضی ندارد وحتی آن را تاييد می کند. اما مشکل در این سطح، زمانی آغاز می شود که این مرحله پایان راه شـــادمانی تلقی شود و همه فکر و تلاش فرد صرفأ بر موضوع برنده شدن متمرکز شود. با این نگاه اگر شما به نمرات دلخواه خود دست پیدا کنید و نسبت به سایرین احساس برتری کنید، دیگر چیزی برای خوشحال بودن نخواهید داشت. از طرفی اگر فرد تمام شادمانی خود را در گرو نتایج، قیاس ها و قضاوت ها بداند، شاد نخواهد بود، زیرا همواره نسبت به دیگران مظنون بوده و با هراس «از دست دادن» زندگی می کند؛ نسبت به افرادی که از او بهترند خشم و انزجار دارد؛ نسبت به افراد پايين تر احســـاس تحقیر و حقارت دارد؛ پنهان کاری می کند؛ احساس پوچی، خشم، اضطراب و پرخاشگری پنهان، حسادت و حرص زیاد برای بیشتر جلوه کردن دارد و در درون احساس حقارت و تحقیر می کند. خلاصه آن که اگر همه شادمانی فرد در گروه مولفه های سطح دوم باشد در نهایت بحران در انتظار او خواهد بود. موفقیت در این ســـطح، با برنده بودن، قدرت و کنترل داشتن، دست یابی به هدف ها و محبوبیت در میان دیگران برابری می کند. خواســـتن موارد فوق به کسی که هنرپیشه ً خودی خود هیچ مشکلی ندارد، مثلا معروف ســـینما، ورزشـــکار محبـــوب، متخصص یا دانشجویی نمونه است، می تواند احساس موفقیت را تجربه کنـــد اما اگر حصول به این موقعیت ها موجب شـــود که فرد خود را بسیار برتر از دیگران ببیند، و رمز موفقیت خود را برتری داشـــتن خلاصه کند، این طرز تفکر موجب می شودکه سعی کند از دیگران بهتر باشدو به دیگران نشان دهد که توانمندتر از آنان است. چنین نگاهی دنیا را به کابوســـی از شک، حسادت و ترس از دست دادن تبدیل می کند و تغییر این موقعیت می تواند طعم موفقیت را بطور کلی از بین ببرد. همه ما نیاز داریم ضمن رسیدن به موقعیت هایی نظیر آنچه گفته شد در جستجو شادمانی و موفقیت عمیق تر و پرمعناتری باشیم که در سطح سوم نمودار می شود
شادمانی و موفقیت در سطح سوم
شادمانی در سطح سوم تعهد داشتن به دیگران و تعامل و ارتباط مثبت با دیگران است، این مقطع نوعی از شادمانی است که از تلاش برای ساختن دنیایی بهتر ناشی می شود و ایجاد تغییرات مثبت از طریق فداکاری های کوچک و بزرگ آن را تقویت می کند. این امر می تواند از طریق پیوند داشـــتن با یک موسســـه خیریه برای کمک به افراد نیازمند و آسیب دیده، مراقبت از خانواده و دوستان، انجام یک حرکت مثبت برای یک انســـان، گفتن یـــک جمله زیبا و امیدبخش به یک انســـان بی پناه و مانند آن تحقق یابد. در این سطح انسان در جستجو حقیقت، عشق و مساوات، صلح و اتحاد است. این سطح از شادمانی از ســـطح دوم فراتر می رود، زیرا در جهان تاثیرگذارتر است و ماندگارتر. اما اگر انسان همه شادمانی خود را در گرو عشق، مساوات، صلح، اتحاد بی نقص و کامل ببیند و خود را به طور مطلق مســـئول همه این موارد بداند دچار نا امیـــدی، یاس و نابودی آرمان ها، دور شـــدن از آرزوها و انتظارات می شـــود و احساس شادمانی نمی کند چرا که هیچ انسانی کامل نیست و علی رغم سخت کوشی بســـیار نمی تواند کمال را به ارمغان آورد. اگر شادی در ســـطح سوم به معنای انجام یک کار مثبت در دنیا باشـــد، موفقیت در این ســـطح زمانی حاصل می شود که کار مفیدی برای کسی انجام شود. فردی که اینگونه می اندیشد اعتقاد دارد که حتی اگر پول زیادی به دست آورد یا نسبت به دیگران متمایز و شاخص باشـــد، زمانی موفق خواهد بودکه بتواند با دوســـتان نیازمند وقت بگذراند، پای صحبت اعضای خانواده ای که دچار مشکل اند بنشیند، به یک دوست تنها نامه ای بنویسد یا موجب آسایش انسانی بشود که در سختی بوده است. این ســـطح به فرد اجازه می دهد تـــا با دیگران همکاری کند و با شاد شدن آنها شاد شده و احساس موفقیت کند. این ســـطح بایستی فرد را برای سطح چهارم آماده کند، در غیر اینصورت قهرمان شدن اهمیت زیادی پیدا خواهد کرد و شخص فکر می کند مجبور به نجات دنیا بوده و باید خود را وقف انســـان ها کند تا احساس موفقیت نماید. تمرکز زیاد در این سطح فرد را به ســـطح دوم باز می گرداند. ارزیابـــی وی را درباره موفقیت به مـــواردی از قبیل تهیـــه خانه برای همه نیازمندان و برقراری عدالت وابسته می سازد و بالاخره احساس مسئولیت زیاد برای دنیا، او را آسیب پذیر و ضعیف می سازد.
شادمانی و موفقیت در سطح چهارم
شادمانی در این سطح از طریق ایمان به قدرت خداوند حاصل می شود و فرد ایمان دارد که خداوند خواست های او را به شکلی هدایت می کند که در نهایت شادمانی درونی را تجربه کند. این سطح از سایر سطوح عمیق تر و پر دوام تر اســـت چرا که با اعتماد کامل و تســـلیم در برابر رضایت خداوند همراه است. این بدان معناست که اعتقاد داشته باشیم خداوند، همیشه بهترین ها را برای ما می خواهد و توانایی جاودانی برای کامل کردن همه ما را دارد. با این نگاه انسان برای رسیدن به خــــــواسته ها و هدف هایش پرشور و علاقمند تلاش می کند پایدار و صبور حرکت می کند و با ایمان و توکل به خداوند دستاوردهای ظاهری را تنها ملاک شادمانی خود نمی سازد. اگر شادمانی در این سطح با ایمان و توکل به خداوند حاصل شود، موفقیت در این سطح نشأت گرفته از قدرت لایزال الهی اســـت. با این دیدگاه، فـــرد به این ادراک می رسد که خداوند چیزهای خوب را برای کل عالم آفریده است و او تنها کسی است که می تواند به عهد خویش درباره انسان وفا کند، در این ســـطح فرد می داند که نمی تواند یک باره نجات دهنده همه انســـان ها باشد، بنابراین ضمن تلاش خالصانه اش هرچه بیشتر تسلیم خداوند می شود و به او اعتماد می کند، پس هرگز ناامید نمی شود و حتی در شکست های ظاهری زندگی نکته های مثبت پنهانی را می یابد و موفـــــقیت را پیش بینی می کند. اعتماد کامل به خدامنـــد و ایمان به تدابیر او موجب می شود که فرد استوار و ثابت قدم گام بردارد و حتی در هنگام شکست، ناامید و مایوس نباشد .توجه به این نکته ضروری است که مفهوم شادمانی و موفقیت در ســـطح چهارم هرگز با سکون و ایستایی برابر نیست بلکه حرکت، تلاش و اشـــتیاق فراوان در کنار توکل به خداوند را می طلبد.
همچنان که پیشتر اشاره شد، همه این سطوح برای انسان لازم است. اما نباید در هیچ یک از این سطوح غرق شـــد.به علاوه؛ سطوح بالاتر نباید در کنترل ســـطوح پايين تر باشـــند.برای مثال اگر شادمانی در سطح سوم که همان ارتباط و تعامل مثبت با دیگران اســـت با سطح دوم که میل به موفقیت و برتری طلبی است هدایت شود، فرد به بی راهه کشیده می شود و هدف فرد از انجام یک کار خوب برای دیگران به سمت قهرمان شدن نزد دیگران و مطرح کردن خود منحرف می شود.